معنی استراتژی جنگی

حل جدول

فرهنگ معین

استراتژی

نقشه و هدایت عملیات جنگی، نقشه، ترفند، راهبرد (فره)، هر طرح درازمدت برای هدفی خاص: استراتژی اقتصادی، استراتژی نظامی. [خوانش: (اِ تِ تِ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

استراتژی

فرانسوی جنگ آرایی رزم آرایی (اسم) فن اداره عملیات جنگی دانش رهبری عملیات نظامی سوق الجیش.


جنگی

‎-1 (صفت) منسوب به جنگ لوازم جنگی، (صفت) رزم آور جنگنده حربی.

فرهنگ عمید

استراتژی

(سیاسی) استفاده از امکانات برای برنامه‌ریزی جهت رسیدن به هدف معیّن، سیاست‌گذاری،
(اسم) (نظامی) علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ،


جنگی

مربوط به جنگ،
دارای کاربرد در جنگ: سلاح جنگی،
جنگجو، جنگنده،
(قید) [مجاز] با سرعت زیاد، شتابان،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استراتژی

راهبرد

کلمات بیگانه به فارسی

استراتژی

راهبرد

فارسی به عربی

استراتژی

استراتیجیه، الإستراتیجیه


جنگی

جیش، شائک، عسکری

فارسی به ایتالیایی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنگی

دلاور، مبارز، نستوه، جنگنده، حربی

فارسی به آلمانی

جنگی

Militär [noun]

معادل ابجد

استراتژی جنگی

2155

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری